جدول جو
جدول جو

معنی نازک سرا - جستجوی لغت در جدول جو

نازک سرا
(مَ)
دهی است از دهستان حومه بخش آستانۀ شهرستان لاهیجان در 7هزارگزی شمال آستانه و 7هزارگزی شمال جادۀ شوسۀ آستانه به رشت و در کنارۀ غربی سفیدرود، در جلگه واقع است هوایش معتدل مرطوب و مالاریاخیز است. 254 تن سکنه دارد، اهالی فارسی را به لهجۀ گیلکی تکلم می کنند. آب این ده به وسیلۀ نهر روشن آب که از سفید رود منشعب است تأمین می شود. محصولش برنج و ابریشم و کنف است و مردمش به زراعت اشتغال دارند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ص 301)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نازک کار
تصویر نازک کار
صنعتگری که کارهای ظریف انجام می دهد، آنکه اشیای ظریف می سازد، استاد بنّا که روکار ساختمان و کارهای سفیدکاری و گچ بری را انجام می دهد
فرهنگ فارسی عمید
(زُ)
در تداول بنایان، آنکه گچ بدیوار مالد یا گل گچین و امثال آن سازد. بنائی که سفیدکاری و گچ بری کند. بنائی که تنها به گچ کاری پردازد. (یادداشت مؤلف). مقابل سفت کار و کلفت کار
لغت نامه دهخدا
(زُ چَ)
نازک چر بودن. صفت نازک چر. رجوع به نازک چر شود
لغت نامه دهخدا
(دُ مَ شِ کَ)
نازپرورده. که در ناز و نعمت زیسته است. که همه غذائی نتواند خورد. که به غذای لطیف و خوب عادت کرده است. خوش خوراک. نازک خوراک
لغت نامه دهخدا
بنایی که بدیوار گچ مالد و سفید کاری و گچ بری کند مقابل سفت کار کلفت کار، نجاری که اشیا چوبین ظریف سازد از قبیل تخته نرد النگو کیف زنانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نازک چری
تصویر نازک چری
کیفیت و حالت نازک چر نازک خواری
فرهنگ لغت هوشیار
نرمرفتار، خوش آوا آنکه ادا و اطوار لطیف دارد: خوش ادا: یک شیوه حاصلم زتو نازک ادا نشد گویا دل شهید مرا خونبها نشد. (جلال اسیر)، خوش آواز خوش الحان
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه درنازونعمت پرورده شده کسی که بغذا های لطیف و خوب عادت کرده نازک خوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نازک کار
تصویر نازک کار
بنایی که به دیوار گچ مالد و سفیدکاری و گچ بری کند، مقابل سفت کار، کلفت کار، صنعتگری که اشیاء ظریف سازد از قبیل تخته نرد، النگو، کیف زنانه
فرهنگ فارسی معین